فیک: اگه ما ستاره بودیم چی [پارت: 4]
✧༺♥༻✧
با صدای زنگ گوشیم
از خواب بیدار شدم اهی بلند کشیدم و رفتم
که حاضر شم
یه تیپ رسمی زدم : کت و شلوار زرد ، یه پیراهن سفید برای زیرش، کفش پاشنه بلند با کیف ستش و با یه ارایش ملیح
تمامش کردم
داشتم میرفتم که خوردم به یه نفر
هر دومون پخش زمین شودیم
عصبی از جام بلند شدم و..
من: کووووری!!!یه چشم پزشکی برو حتما ای خدا لباسم داغون شد
شخص : عذر میخوام
من : برو بابا عذر خواهی تو برای من لباس نمیشه ک یه قرار کاری مهم داشتممممم حالا چه گلی به سرم بگیرم
شخص : امم من عذر میخوام این اتفاق ناخواسته بود من میتونم برای جبران برسونمتون اینجوری دیر هم نمیرسین
و بعد از تموم شدن حرفش به سمت ماشین شاسی بلند مشکی رنگی اشاره کرد
من: چون خیلی اسرار میکنی قبول میکنم
پسره تک خنده تو گلویی کرد و خیلی جنتلمنانه در سمت منو باز کرد
نشستم تو ماشینش ک عطر تلخی به مشامم خورد جوری ک همش میخواستم بو کنم
وقتی راه افتاد رو به من
پسره:خب کجا میری بانو
من:کمپانی بنگ هیت
به وضوح جا خوردنشو حس کردم اما فکر کنم سکوت رو بیشتر دوست داشت
وقتی رسیدیم
من : تشکر میکنم با اینکه وظیفت بود ??
پسره از ماشین پیاده شد
سوییچشو پرت کرد سمت نگهبان کمپانی و یه چشمک به من زد و رفت داخل...
(تا پارت بعد بای بای 🍓)
با صدای زنگ گوشیم
از خواب بیدار شدم اهی بلند کشیدم و رفتم
که حاضر شم
یه تیپ رسمی زدم : کت و شلوار زرد ، یه پیراهن سفید برای زیرش، کفش پاشنه بلند با کیف ستش و با یه ارایش ملیح
تمامش کردم
داشتم میرفتم که خوردم به یه نفر
هر دومون پخش زمین شودیم
عصبی از جام بلند شدم و..
من: کووووری!!!یه چشم پزشکی برو حتما ای خدا لباسم داغون شد
شخص : عذر میخوام
من : برو بابا عذر خواهی تو برای من لباس نمیشه ک یه قرار کاری مهم داشتممممم حالا چه گلی به سرم بگیرم
شخص : امم من عذر میخوام این اتفاق ناخواسته بود من میتونم برای جبران برسونمتون اینجوری دیر هم نمیرسین
و بعد از تموم شدن حرفش به سمت ماشین شاسی بلند مشکی رنگی اشاره کرد
من: چون خیلی اسرار میکنی قبول میکنم
پسره تک خنده تو گلویی کرد و خیلی جنتلمنانه در سمت منو باز کرد
نشستم تو ماشینش ک عطر تلخی به مشامم خورد جوری ک همش میخواستم بو کنم
وقتی راه افتاد رو به من
پسره:خب کجا میری بانو
من:کمپانی بنگ هیت
به وضوح جا خوردنشو حس کردم اما فکر کنم سکوت رو بیشتر دوست داشت
وقتی رسیدیم
من : تشکر میکنم با اینکه وظیفت بود ??
پسره از ماشین پیاده شد
سوییچشو پرت کرد سمت نگهبان کمپانی و یه چشمک به من زد و رفت داخل...
(تا پارت بعد بای بای 🍓)
۴.۷k
۰۴ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.